بختیاری

معرفی سرزمین بختیاری


تبارشناسی و تاریخ بختیاری

تبارشناسی و تاریخ بختیاری
بختیاران کیستند؟ آیا می توان با اتکاء به گفته ها و نقل مورخان یونان و روم و در غیاب فرهنگ کتابت که بلیه ای بزرگ برای تاریخ ایران است ردپایی در دوران باستان از این قوم یافت؟

آیا آنان ساکنان اولیه کوهستان زاگرس بودند و یا جزئی از اقوام آریائی کوچنده به این سرزمین؟ نسبتشان با ایلامی ها و پارسیان چیست؟ بر پژوهشگران کوشنده و علاقمند به شناخت بختیاری ها لازم است با نگرشی تازه و بدون پیشداوری و یا گرته برداری از اقوال مسشرقین در لابلای تاریخ مکتوب و یافتن رگه هایی از فرهنگ و فولکلور و آداب و سنن این قوم و اقوام همجوار و هم تبار و هم زبان، یعنی شاخه های دیگر قوم بزرگ لر و کردها، برگ هایی مستند و مدلل در زمینه شناخت بختیاری ها به گنجینه فرهنگ ایران و اقوام ایرانی بیفزایند. تاریخ پس از اسلام خصوصا دوران صفویه به بعد که این قوم نقش پررنگی در حاکمیت سیاسی ایران ایفا نموده اند و بویژه انقلاب مشروطه که دگرگونی ساختاری در جامعه ایران و به تبع آن بختیاری ها به وجود آورد، زمینه های بکر و ناگشوده ای است که همت پژوهشگران را می طلبد و امید داریم که علاقمندان به حوزه فرهنگ و تمدن ما را از دانش خود بی نصیب نگذارند.
 
جامعه شناسی بختیاری ها
بنا بر یکی از نظریه های مورد اجماع نسبی هسته اصلی جماعت کوچ رو بختیاری بر پایه «مال» بنا شده است که شامل چندین سیاه چادر متشکل از برادران و عموزادگان می باشد و در مراحل بعدی این ساختار بصورت عمودی مال؛ اولاد؛ تش (هم آتش)؛ تیره؛ طایفه؛ باب و ایل از گذشته تا کنون رواج داشته است. با توجه به خصیصه پدرسالاری در نزد این قوم و الزام به حفظ نام هفت پشت پدری و عدم وجود نسب نامه یا تذکره خانوادگی، می توان یقن حاصل کرد که عموما ساختار «تش» که مشتمل بر چند اولاد همخون و وابسته به هم است، نسبت خویشاوندی بر پایه نیای مشترک را مسجل می دارد اما فراتر از آن «تیره» که شامل چند «تش» می باشد، این استناد به وابستگی خونی یا «نیای مشترک» مبهم می گردد. گمان بر این است که وابستگی تیره ها و طایفه ها و ساختارهای بعدی عمدتا برپایه همجواری و هم پیمانی در جنگ و صلح [خین و چو(خون و چوب)] و یا مالیات دهی استوار است و تقسیم کلی این قوم به دو ایل «چهارلنگ» و «هفت لنگ» نیز آنچنان که از قول پیشینیان آمده بر پایه مالیات دهی استوار بوده است و نه وابستگی خونی و نیای مشترک. چنانکه من باب مثال باب «دینارانی» از ایل هفت لنگ بر مبنای اتحاد طوایفی است که منشأهای گوناگون داشته و بواسطه محل سکونتشان در کوه دیناران، بدین نام خوانده می شوند. در خصوص بختیاری های یکجانشین که عمدتا در دو سده اخیر و به مرور به علل مختلف از کوچ نشینی دست کشیده اند، هیچ پژوهش مستندی صورت نگرفته و باید دانست که این ساختار لزوما در مورد آنان صدق نکرده و ساکنین یک روستای بختیاری نشین بیشتر متشکل از چند فامیل است که به گمان همان ویژگی اولاد نزد کوچ روان را داشته باشد و فراتر از آن خود را وابسته به جماعت دیگری نمی دانند. بررسی کارکرد و نقش هر جمعیت از ساختار عمودی نزد کوچ روان می تواند زمینه مناسبی به لحاظ مردم شناسی فراهم آورد، همچنان که بررسی جماعت روستانشین و تفاوت و مشخصه و ویژگی هر یک به هنگام رویدادهای مختلف کوچ نزد کوچ روان و کشاورزی نزد یکجانشینان، علاقه و جهد محققین را می طلبد.

اقتصاد و معیشت بختیاری ها
ایلات دامدار بختیاری از دیرباز تا کنون نحوه معیشت و داد و ستدشان همچون سایر جوامع کوچ رو بر پایه اقتصاد دامداری، یعنی پرورش دام است.  دراین میان شرایط اقلیمی یعنی وجود مراتع پرآب و علف نقش بسزایی در زیست ایلات کوچ رو دارد. عمده ترین مشاغل نزد کوچ روان چوپانی ست و شیوه هایی مختلف دستمزدی میان دامدار و چوپان رواج دارد که عمدتا جنسی (کالا) است و به میزان معینی از زاد و ولد گوسفندان وابسته بوده است. ده به یک یعنی به ازای هر ده گوسفند یک بره نر دستمزد چوپان تعیین می شده و تفاوت آن با شکل دیگر تعیین دستمزد یعنی پنج به یک در این بوده که در شکل اول دامدار متقبل هزینه خورد و خوراک و پوشاک چوپان بوده و در شکل دوم خود چوپان این هزینه ها را بر عهده می گرفته است. اشکال دیگری همچون «نیمه ای»، «نیم سودی» و یا «دستمزدی» نیز وجود داشته است که البته جای بررسی بیشتر دارد. سایر مشاغل وابسته به دامداری سیار نیز اکثرا توسط افرادی خارج از ساختار ایل انجام می شده است. در اقتصاد بختیاری های یکجانشین کشاورزی نقش عمدتری داشته و در جوار آن هر خانوار تعدادی دام نگهداری می کند. به لحاظ آنکه تا کنون پژوهشهای مستقلی در خصوص شیوه اقتصاد داد و ستدی یا تهاتری (کالا به کالا) اقوام کوچ رو در گذشته و روند آن تا شکل کنونی اش که عمدتا نقدی می باشد صورت نگرفته، لازم است محققین با توجه به وضعیت اقلیمی ایلات بختیاری در دو منطقه گرمسیر و سردسیر و رابطه و تعامل اقتصادی آنان با شهرهای همجوار و روستانشینان به بررسی ویژگی های  این گونه اقتصاد معیشتی و وجوه گوناگون مرتبط با آن بپردازند.

زبان و فرهنگ فولکلور بختیاری
فرهنگ شفاهی بختیاری ها در سالیان اخیر توسط بسیاری از کوشندگان در زمینه شعر(بیت)؛ داستان(متل)؛ چیستان(چنه چنه)؛ ضرب المثل ها و بسیاری از آداب و رسوم همچون شیوه برگزاری عروسی و عزا و بازی ها جمع آوری و به ثبت رسیده است. در زمینه زبان نیز کتبی چند در خصوص ساختار واژگانی و نحوی زبان بختیاری و همچنین دستور زبان آن به تبع رسیده که جای قدردانی و سپاس دارد اما این پویش ها مادامی که به شکل علمی و در قالب روشهای تحقیقی شناخته شده و مرسوم صورت نگیرد، گره ای از سایه روشنهای منشاء این قوم و روند زیست آنان در دیرینه تا حال و ارتباط آن با تاریخ و فرهنگ ایران زمین نخواهد گشود. بایسته آنکه علاقمندان با نگرشی سیستمی، ارتباط زبان و فرهنگ و آداب و سنن و فولکلور این قوم را در ارتباط با سایر اقوام فارس زبان از دیر باز تا کنون بازیابند. اینکه زبان بختیاری گویشی متعلق به زبان پهلوی میانه است قولی است که اکثر محققین بدان معترفند اما مهم بررسی سیر تطور و تکوین این گویش در گذر زمان و ارتباط کنونی آن با زبان فارسی رایج است و این پرسشی مهم که در زمانه ای که دنیا بسوی دهکده جهانی در حرکت است، احیاء و حفظ و گسترش این گویش با توجه به این امر که آیا اصولا قابلیت گسترش دارد یا خیر، چه گره ای از مشکلات کنونی زبان فارسی مادر را می گشاید، در این بررسی ها و پژوهشها پاسخ خود را می یابد. پیشنهاد مشخص در خصوص این گویش یکی اینکه می توان با استخراج افعال بسیط مهجور مانده و مصدر سازی از این گونه افعال به زبان فارسی یاری رساند تا از افعال مرکب رهایی یابد.
دیگر شئون فرهنگی و تمدن، عرصه هنرورزی و صناعت هنری ست که بایسته است اکنون مجال پژوهش درخور شأن خود را بیابد. پرداخت به هنرهای صناعی با وجود عرصه ها و گونه های متنوع از جمله دستبافته ها جای کار و تحقیق خاص و ویژه ای دارد که می توان با تحلیل صحیح آن نگرش های زیبائی شناسی قومی را تبیین و تشریح کرد. همچنین است وضع موسیقی، رقص، آواز و سایر هنرهای فرعی در نزد این قوم شناخته شده.
در سایر زمینه های فرهنگی یافتن رگه هایی از ایران باستان که در فرهنگ شفاهی بختیاری ها محفوظ مانده و آنانرا حافظان فرهنگ و آداب و سنن اصیل ایرانی معرفی می نمایند، البته درخور ستایش است. همچنان که زدودن ابهام از گوشه هایی از تاریخ آنان مانند نحوه پذیرش اسلام و تاریخ این پیوند از چه هنگام و تاثیرات آن که تا کنون مغفول مانده و ویژگی های اسلام کوچ روان و تمایز آن با اسلام یکجانشینان و تاثیر آیین ها و باورها و فرهنگ جوامع شهری همجوار در فرهنگ اقوام بختیاری همه و همه زمینه های بکری ست که محتاج پویش و پژوهش محققان و دلسوختگان عرصه فرهنگ و ادب این مرز و بوم است.
اینک  جای خوشبختی است که فرصتی مغتنم پیش روی ما نهاده شده تا با چالشی فراگیر، ضمن بازبینی دیگربار این نهاده های قومی، برآن باشیم تا گوشه های فراموش شده یا کم رنگ قومیت شریفمان را از پس سایه روشنهای تاریخ شفاهی و مکتوبمان نگاهی دوباره داشته باشیم. امیدواریم انتظار ما بی پاسخ نماند و علاقمندان فرهنگ؛ ادب؛ تاریخ و اخلاق قومیت مان ما را در این راه صعب تنها نگذارند. در همین راستا انتظار داریم این دوستان دست ما را فشرده و آثار و تحقیقات خود را از ما دریغ ننمایند



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نويسنده: - | تاريخ: شنبه 15 بهمن 1390برچسب:, | موضوع: <-PostCategory-> |